اثر توأم مصرف خاکي عناصر غذايي و محلول پاشي کلرور کلسيم بر عملکرد و کيفيت ميوه سيب رقم "Red Delicious"
 

نويسندگان:مهرداد جعفرپور*
احمدرضا گل پرور **




 

چکيده
 

به دليل نقش اساسي کلسيم در افزايش طول عمر انباري و حفظ کيفيت ميوه هاي سيب رقم "Red Delicious" و همچنين نقش مصرف بهينه عناصر غذايي بر بهبود شرايط رشد رويشي و زايشي درختان، پژوهشي به صورت فاکتوريل در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي با شش تکرار اجرا گرديد. براي دستيابي به اهداف مورد نظر، تيمارهاي مصرف بهينه ي کود (در دو روش پخش سطحي در سايه انداز درخت و چالکود به همراه شاهد) و محلول پاشي کلرور کلسيم با غلظت 5 در هزار، چهار مرتبه در طول فصل رشد روي درختان سيب تقريباً يکسان از نظر خصوصيات مختلف به عنوان واحدهاي آزمايشي اعمال شد. نتايج به دست آمده نشان داد عملکرد در تيمار چالکود در مقايسه با شاهد افزايش داشت. خصوصيات کيفي ميوه ي سيب به خصوص از نظر سفتي بافت ميوه به نحو مثبتي تحت تأثير محلول پاشي کلرور کلسيم قرار گرفت. محلول پاشي کلرور کلسيم چهار مرتبه در فصل رشد، ضمن بهبود ميزان کلسيم ميوه باعث افزايش ميزان سفتي ميوه (1/34 کيلوگرم بر سانتي متر مربع) نسبت به شاهد (1/15 کيلوگرم بر سانتي متر مربع) گرديد. پس از 245 روز انبارداري، کاهش سفتي بافت ميوه، اسيديته ي قابل تيتراسيون و درصد آب ميوه و افزايش PH عصاره ي ميوه و نسبت مواد جامد محلول به اسيد در مقايسه با زمان برداشت مشاهده گرديد. نتايج نشان داد محلول پاشي کلرور کلسيم روي ميوه هاي سيب حداقل چهار مرتبه در طول فصل رشد براي افزايش ميزان سفتي بافت ميوه، افزايش غلظت کلسيم ميوه و بهبود خاصيت انباري محصول قابل توصيه است. همچنين برتري روش چالکود عناصر غذايي بر روش پخش سطحي تأييد گرديد.
کلمات کليدي: سيب قرمز، چالکود، کلرور کلسيم، محلول پاشي، انبارداري، سفتي بافت ميوه

مقدمه
 

براي برقراري تعادل ما بين جمعيت جهان و مواد غذايي، علاوه بر افزايش سطح زير کشت، افزايش توليد در واحد سطح، بهينه کردن عامل کيفيت در توليدات کشاورزي، افزايش مواد غذايي و تلاش در جهت استاندارد کردن همه جانبه ي توليدات امري بسيار ضروري جلوه مي کند. هم اکنون محرز است که افزايش توليد بدون توجه به کيفيت، جوابگوي سلامت جامعه بشري و مشکلات سوء تغذيه نمي باشد و با عنايت به روند رشد جمعيت جهان مشکل موجود دوچندان خواهد شد. برخي از اندام هاي در حال نمود، نظير جوانه يا برگ هاي باز نشده در طي دوران حيات درخت نياز به عناصر غذايي ويژه اي دارند که بايد اين مواد غذايي به صورت ذخيره در درخت وجود داشته باشند يا به مقدار کافي به روش هاي مختلف تغذيه اي جذب شوند. مهم ترين اندام يک درخت، ميوه است که مورد تغذيه ي ما انسان ها است. سلامتي و کيفيت برتر ميوه، مستقيماً با سلامتي انسان ها در ارتباط است و بايد براي بهبود کيفيت آن به روش هاي پيشرفته تغذيه مانند محلول پاشي و چالکود اقدام نمود تا از رسيدن آن عنصر به ميزان مناسب به هدف مورد نظر که همان ميوه است اطمينان حاصل کرد.
بهبود کيفيت محصول و ميزان مواد و عناصر موجود در آن در جوابگويي به رشد جمعيت و نياز غذايي بشر به مراتب اهميت بيشتري نسبت به افزايش در واحد سطح خواهد داشت. کلسيم يکي از عناصر ضروري و مهم مورد نياز ميوه سيب است و از اين لحاظ نه تنها جذب آن توسط ريشه ها، بلکه انتقال آن به ميوه ها نيز مهم مي باشد. زيرا انتقال کلسيم به هر بافتي از درخت توسط تبخير و تعرق از آن بافت مشخص مي شود. جذب کلسيم توسط ريشه ها همانند ساير کاتيون ها است و به صورت يون Ca+2 انجام مي شود. از آنجايي که کلسيم کاتيوني دو ظرفيتي است، حرکت آن از سطح خاک به داخل خاک و منطقه ي ريشه ها به آهستگي صورت مي پذيرد. لذا محلول پاشي و يا کاربرد آن هر دو يا سه سال به روش چالکود لازم است (5).
ناهنجاري هاي مربوط به کلسيم در برخي گونه هاي گياهي متداول است. براي نمونه، کاهش مرض لکه ي تلخ سيب با محلول پاشي پياپي کلسيم حاصل مي شود به ويژه اگر سطح ميوه ها مستقيماً محلول پاشي شوند. به دليل اينکه کمبود کلسيم بوسيله مصرف خاکي بهبود نمي يابد، براي تأمين کلسيم مورد نياز سلول هاي بافت ميوه و افزايش پايداري بافت در انبار، انجام محلول پاشي کلسيم قبل از برداشت و در دوران رشد و نمو ميوه لازم است. در تيغه ي مياني کلسيم به گروه هاي کربوکسيل مربوط به اسيد گالاکترونيک (پکتين ها) کم و بيش به صورت تعويض شدني، مي چسبد. در دو لپه اي ها که داراي ظرفيت تعويض کاتيون به نسبت زياد هستند و به ويژه هنگامي که ميزان کلسيم اندک است، تا 50 درصد ميزان کلسيم مي تواند به صورت پکتات هاي کلسيم وجود داشته باشد. ميزان کلسيم چسبيده به ديواره ي سلول بافت هاي ذخيره اي ميوه هاي سيب مي تواند تا 90 درصد ميزان کل کلسيم را تشکيل دهد. بعضي از عناصر غذايي مثل کلسيم به علت تثبيت در واگوئل و عشا سيتوپلاسمي از طريق آوند آبکش نمي توانند به ميوه برسند و فقط بايستي از طريق آوند چوبي به اين اندام حرکت نمايند. نوک شاخه ها و برگ هاي جوان، مخصوصاً برگ هايي که با ساير برگ ها احاطه شده اند و ميوه هاي گوشتي مثل سيب شدت تعرق پاييني دارند، اين تعرق پايين سبب مي شود تا حجم ورودي شيره خام به اين اندام ها کمتر باشد و در نتيجه اين اندام ها دچار کمبود کلسيم شوند. جذب و انتقال کلسيم تحت تأثير در دسترس بودن آن در خاک، وضعيت آب در خاک، تبخير و تعرق و رفتار روزنه ها قرار مي گيرد. به طور کلي عوامل متعددي در جذب کلسيم مؤثرند که عبارتند از: نوع خاک و گياه؛ بافت خاک، شرايط PH خاک، غلظت کلسيم در ناحيه ريشه، ميزان رطوبت و استرس خشکي، وجود يون +NH4 در ناحيه ريشه که باعث کاهش جذب کلسيم مي شود. مهم ترين اهداف مورد نظر در اين پژوهش عبارتند از تلاش در جهت افزايش عملکرد سيب به عنوان يک محصول استراتژيک، مطالعه شرايط تغذيه اي درختان و بررسي اثرات PH بالاي خاک هاي آهکي بر جذب عناصر غذايي و مطالعه اثربخشي محلول پاشي کلرور کلسيم بر سفتي بافت ميوه و عمر انباري محصول.
مواد و روش ها
پژوهش در يکي از باغ هاي روستاي بارند عليا واقع در منطقه پادنا سميرم اجرا گرديد. اين منطقه يکي از مهم ترين مناطق کشت و پرورش سيب در کشور است. دو رقم گلدن و رد دليشز در اين باغ موجود و درختان به صورت رديفي به نحوي قرار گرفته بودند که به ازاء هر سه رديف درختان سيب قرمز، يک رديف درختان سيب زرد قرار داشت و سيستم کاشت به صورت مستطيلي و به ابعاد 6×5 متر بود. سيستم آبياري در اين باغ به روش نواري بود. خاک محل اجراي آزمايش بدون مشکل شوري ولي ميزان آهک آن بسيار بالا بود. خصوصيات فيزيکوشيميايي خاک محل انجام آزمايش در جدول 2 آمده است. سابقه مصرف کود اعم از عناصر ماکرو و ميکرو در باغ وجود نداشت.

تيمار کودي مصرف عناصر غذايي
 

به منظور رعايت تعادل عناصر غذايي و مصرف بهينه کود به جز متغير مورد نظر ساير عناصر به شرح جدول زير به طور يکسان به تيمارها و با روش چالکود اضافه گرديد.
به منظور بررسي اثر مصرف عناصر غذايي و همچنين تعداد دفعات محلول پاشي کلرور کلسيم بر غلظت کلسيم در ميوه و ساير خصوصيات کيفي آن و همچنين اثر متقابل آنها آزمايشي به صورت فاکتوريل در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي با شش تکرار و در مجموع 36 واحد آزمايشي به اجرا درآمد. هر واحد آزمايشي شامل يک درخت سيب رقم رد دليشز يازده ساله روي پايه بذري بود که از نظر سن و اندازه يکسان بودند. در اين آزمايش دو فاکتور A وB که به ترتيب تيمار مصرف عناصر غذايي و تيمار محلول پاشي کلرور کلسيم مي باشد، در نظر گرفته شد. به منظور مقايسه اثر مصرف عناصر غذايي بر عملکرد و کيفيت ميوه ها، روش کوددهي به عنوان يکي از فاکتورهاي آزمايشي مورد استفاده قرار گرفت که روش ها به ترتيب عبارت بودند از: a1، شاهد؛ a2 مصرف عناصر غذايي به روش پخش سطحي و a3 مصرف عناصر غذايي به روش چالکود. از آنجا که روش کوددهي در منطقه به صورت پخش کود دامي از نوع گوسفندي در سايه انداز درخت و مخلوط با خاک سطحي توسط پا بيل کردن انجام مي پذيرفت، همين الگو به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. در روش دوم عناصر ذکر شده در جدول يک به صورت مخلوط با کود حيواني پوسيده به صورت پخش سطحي در سايه انداز درخت و مخلوط با خاک سطحي پس از پا بيل کردن به کار برده شد. و بالاخره در روش سوم به دليل اينکه روش آبياري باغ به صورت نواري بود، در اوايل فروردين ماه در سايه انداز درخت به فاصله يک متري از تنه درخت دو گودال به شکل استوانه در داخل نوار آبياري به عمق 60 و به عرض 70 سانتي متر حفر گرديد. پس از مخلوط کردن کودهاي ذکر شده در جدول يک با کود دامي پوسيده به همراه 1/5 کيلوگرم اوره براي هر درخت (دو گودال)، گودال ها توسط اين مخلوط پر شد.

براي کاهش آبشويي، کود نيترات آمونيوم به مقدار 300 گرم در دو مرحله به صورت سرک در سايه انداز درخت در روش دوم و سوم کوددهي اضافه گرديد. به منظور بررسي اثر محلول پاشي کلرور کلسيم در فاکتور دوم در سطح شاهد (b1) و محلول پاشي درختان با کلرور کلسيم با غلظت نيم درصد به فاصله زماني چهار هفته (b2) در نظر گرفته شد. محلول کلرور کلسيم به غلظت نيم درصد به مقدار 10 ليتر محلول براي هر واحد آزمايش به کار برده شد و شروع محلول پاشي درختان يک ماه بعد از گل دهي بود. قبل از انجام آزمايش از سايه انداز درختان (آبخور درخت) و همچنين منطقه غيرآبخور (خارج از سابه انداز درخت) از هر يک نمونه مرکب از دو عمق 30-0 و 60-31 سانتي متري تهيه و خصوصيات فيزيکوشيميايي آنها تعيين گرديد. آبياري باغ مطابق عرف منطقه در طول فصل رشد انجام گرديد. همچنين آب آبياري از محل قنات و محل ورود به باغ نمونه برداري و خصوصيات شيميايي آن تعييين گرديد (4).
پس از اجراي طرح، مراقبت هايي نظير مبارزه به موقع با آفات و بيماري ها و علف هاي هرز و ياداشت برداري هاي لازم از وضعيت ظاهري تيمارها انجام شد. نمونه گيري از برگ هاي درخت در نيمه اول مرداد انجام شد. پس از شستشوي برگ ها و خشک کرن در آون در دماي 75 درجه سانتي گراد، پودر برگ ها براي اندازه گيري عناصر ازت، فسفر، پتاسيم؛ کلسيم، آهن، منگنز، روي و مس به کار رفت. در همان زمان با استفاده از دستگاه کلروفيل سنج دستي ميزان سبزينگي برگ ها اندازه گيري شد. پس از برداشت محصول و محاسبه عملکرد هر درخت به عنوان يک واحد آزمايشي، از تيمارها نمونه برداري و به آزمايشگاه منتقل شد.
منظور کاهش تعداد نمونه ها، هر دو تکرار با يکديگر مخلوط گرديد و ميوه ها از نظر کيفي براي فاکتورهايي مثل طول، قطر، سفتي ميوه، چگالي ميوه، درصد آب ميوه و ميزان عناصر غذايي ميوه شامل ازت، فسفر، پتاسيم، کلسيم، آهن، منگنز، روي و مس مورد تجزيه قرار گرفتند. پس از عصاره گيري ميوه ها از نظر معيارهاي تعيين کيفيت، درصد مواد جامد محلول (PH, (TSS، اسيديته ي قابل تيتراسيون (TA) و ميزان ويتامين C عصاره ميوه ارزيابي شد. تعداد کافي ميوه از تيمارها به سردخانه با دما و روطوبت استاندارد انتقال داده شد و در دو نوبت به ترتيب پس از 135 و 245 روز تعدادي نمونه مجدداً به آزمايشگاه انتقال و از نظر همه ي معيارهاي گفته شده به جز تجزيه عناصر غذايي ميوه هاي مورد ارزيابي قرار گرفت.
تجزيه و تحليل آماري نتايج به دست آمده با استفاده از نرم افزار MSTAT-C انجام گرفت. ميانگين ها توسط آزمون دانکن مقايسه و رسم نمودارها با استفاده از نرم افزار Excel انجام شد.

نتايج و بحث
 

اثر تيمارها بر خصوصيات رويشي و عملکرد
 

تيمارهاي اعمال شده بر رشد طولي شاخه ها، سطح برگ و نسبت برگ به ميوه روي اسپور تأثيري نداشت. همانگونه که در شکل يک مشاهده مي شود وزن تر برگ در تيمار مصرف بهينه کود به روش چالکود به بيشترين مقدار خود رسيد که با شاهد تفاوت معني داري را در سطح پنچ درصد آزمون دانکن نشان داد. نتايج به دست آمده نشان داد که عملکرد در تيمار چالکود در مقايسه با شاهد افزايش يافت. بنابراين مي توان چنين گفت که روش چالکود عناصر غذايي با ايجاد محيطي مناسب براي ريشه ها اثر سوء PH بالاي خاک را کاهش داد و در نتيجه توسعه مناسب برگ هاي درخت مشاهده گرديد. از آنجا که نقش برگ ها به عنوان منبع در تأمين مواد حاصل از فتوسنتز براي بخش زايشي گياه به عنوان مخزن قابل ملاحظه است، به نظر مي رسد تقويت Sink منجر به انجام بهتر مراحل تقسيم سلولي و افزيش حجم سلول ها گرديد و به تبع آن عملکرد افزايش يافت.
نتايج اثر تيمارها بر غلظت عناصر در برگ و ميوه تيمارهاي اعمال شده تنها باعث تغيير در غلظت عناصر ازت، فسفر و پتاسيم ساير عناصر به نحو معني داري تحت تأثير تيمارها قرار نگرفت. تيمار محلول پاشي کلرور کلسيم به همراه چالکود عناصر غذايي باعث افزايش غلظت کلسيم برگ نسبت به شاهد گرديد. در جدول 3 عناصر غذايي برگ نشان داده شده است.
همان گونه که در شکل يک مشاهده شد، روش جاي گذاري موضعي کود باعث افزايش وزن تر بر نسبت به شاهد گرديد. بنابراين افزايش توان رويشي گياه مي بايست اثر رقت را به دنبال داشته باشد و به تبع آن غلظت عناصر غذايي در برگ ها کاهش يابد. نه تنها اين پديده مشاهده نشد که افزايش جزئي عناصر غذايي نيز در نتيجه کاربرد چالکود حاصل شد که نشان از بهبود شرايط رشد و گسترش ريشه و به وجود آمدن شرايط مطلوب براي جذب دارد.
غلظت عناصر موجود در ميوه ها تنها در مورد کلسيم در سطح پنج درصد اختلاف معني داري را نشان داد. غلظت کلسيم ميوه ها تحت تأثير تيمارها قرار گرفت به نحوي که بيشترين مقدار کلسيم ميوه در تيمار مصرف بهينه کود به روش چالکود توأم با محلول پاشي کلرورکلسيم بود. هر چند در تيمار مصرف عناصر غذايي به روش پخش سطحي نيز محلول پاشي کلرور کلسيم غلظت کلسيم ميوه را افزايش داد (شکل3).
بنابراين مي توان چنين استنباط کرد که محلو پاشي کلرور کلسيم حداقل چهار مرتبه در فصل رشد مي تواند باعث افزايش کلسيم ميوه و به تبع آن بهبود کيفيت و عمر انباري محصول گردد. گزارش هايي در رابطه با تأثير مثبت کلسيم در افزايش عمر انباري ميوه هاي سيب موجود است. اگر چه کلسيم يکي از کاتيون هاي قابل تبادل در خاک هاي آهکي است و به وسيله ي درخت به سهولت جذب مي شود، مقدار کلسيم رسيده به ميو ها نسبتاً پايين است. غلظت پايين کلسيم ميوه به تحرک پايين آن در آوند آبکش و بافت هاي غيرآوندي وابسته است، بنابراين توزيع کلسيم در درخت مناسب نيست. اين امر مي تواند غلظت بسيار پايين کلسيم را در ميوه ها باعث شود، در حالي که غلظت کلسيم برگ بالا است. ناهنجاري هاي فيزيولوژيک از عمده ترين نابساماني هايي است که در ميوه هاي سيب اکثراً به علت کمبود کلسيم اتفاق مي افتد.

نتايج اثر تيمارهاي مختلف بر خصوصيات کيفي ميوه
 

تيمارهاي مختلف کودي اختلاف معني داري را در سطح پنج درصد براي سفتي ميوه باعث شد. محلول پاشي کلرورکلسيم در هر سه تيمار کودي خاک باعث افزايش سفتي ميوه در تيمار مصرف بهينه کود به روش چالکود توأم با محلول پاشي کلرور کلسيم بدست آمد. افزايش سفتي بافت ميوه در اثر محلول پاشي کلسيم قبلاً توسط محققين زيادي گزارش شده است که نتايج بدست آمده در اين پژوهش با گزارش هاي اين محققين مطابقت داشت در حالي که با نتايج سيديکوئي و بنگرنث مغاير بود. تغذيه کلسيم از اين نظر که مهم ترين عنصر مورد نياز در ميوه است، امري پيچيده جلوه مي کند. در نتيجه نه تنها لازم است کلسيم به وسيله ي درخت جذب شود، بلکه نياز به انتقال آن به ميوه نيز هست (3). برخلاف ديگر عناصر پرمصرف، بخش اعظم کلسيم در ديواره هاي سلول بافت هاي گياهي قرار دارد. اين پراکندگي منحصر به فرد، به علت وجود جايگاه هاي زياد قرار گرفتن کلسيم در ديواره ي سلول و نيز به علت جا به جايي بسيار محدود کلسيم از خلال غشاي سيتوپلاسم به دورن سيتوپلاسم است. در تيغه ي مياني، کلسيم به گروه هاي کربوکسيل مربوط به اسيد گالاکترونيک (پکتين ها) کم و بيش به صورت تعويض شدني، مي چسبد. در دو لپه اي ها که داراي ظرفيت تعويض کاتيون به نسبت زياد هستند و به ويژه هنگامي که کلسيم اندک است، تا 50 درصد ميزان کلسيم مي تواند به صورت پکتات هاي کلسيم وجود داشته باشد. ميزان کلسيم چسبيده به ديواره سلول بافت هاي ذخيره اي ميوه هاي سيب مي تواند تا 90 درصد ميزان کل کلسيم را تشکيل دهد. کلسيم در بسياري از فرايندهاي داخلي، پايداري غشاء و ديواره سلولي، تعادل آنيون ـ کاتيون و تنظيم اسمزي نقش عمده اي داراست. پايداري غشاء و ديواره ي سلولي تعيين کننده کيفيت انباري ميوه هاي سيب و همچنين در ارتباط با ميزان سفتي بافت ميوه است. سلول هاي پارانشيمي در بافت ميوه ي سيب توسط تيغه ي مياني که داراي رسوبات پکتات کلسيم و منيزيم هستند، قوياً از طريق ساختار ديواره سلولي به يکديگر چسبيده اند. زنجيره هاي اسيد پکتيک به واسطه ي نقش پيوند پلي اين دو عنصر دو ظرفيتي به هم متصل شده اند. واکنش هاي آنزيمي ويژه اي کلسيم را در ساختار ديواره با گروه هاي متيل جايگزين مي نمايند که موجب حل شدن تيغه ي مياني و قسمتي از ديواره ي سلول مي گردد، به طوري که سلول ها ديگر به هم نمي چسبد. در ادامه اين مرحله آنزيم پلي گالاکترونيداز، مولکول هاي زنجير دراز را شکسته و موجب در هم شکستن بافت مي شود. از اين اعمال در صورت موجود بودن کلسيم در بافت به حد کفايت ممانعت مي شود. کلسيم نه تنها در درون آوندهاي آبکش حرکتي ندارد بلکه در آوندهاي چوب نيز حرکت کندي دارد. کلسيم عملاً فقط با آب انتقالي و نه با شيره ي آوند آبکش انتقال مي يابد. عدم انتقال کلسيم از طريق آوند آبکش به معني غير متحرک بودن کلسيم موجود در اندام هاي پير گياه مي باشد و اين کلسيم در صورت لزوم نمي تواند براي رشد بافت هاي مريستمي مورد استفاده قرار گيرد. در اين حالت نبود تغذيه ي کافي با کلسيم مي تواند کمبود فيزيولوژيک کلسيم را ايجاد نمايد.
مصرف عناصر غذايي به روش چالکود به همراه محلول پاشي کلرور کلسيم منجر به افزايش جزئي چگالي ميوه هاي گرديد. اثر محلول پاشي کلسيم بر کيفيت ميوه در مورد مقدار TSS، نسبت TSS/TA و درصد آب ميوه روندي مشخص نداشت. همين مشاهدات در مورد عدم تأثير محلول پاشي کلسيم بر TSS ميوه در مطالعات رايز و دريک، مشاهده شد. افزايش TSS و نسبت TSS/TA در اثر مصرف عناصر غذايي به روش چالکود در مقايسه با عرف باغدار دست آورد ديگري بود و نشان از بهبود وضعيت تغذيه اي درختان داشت (جدول 4).
تيمار محلول پاشي کلرور کلسيم اثر خاص و روند مشخصي بر PH و اسيديته عصاره ميوه نداشت و اين مورد با نتايج ديگر تحقيقات مطابقت داشت (2). ضمن اينکه، در اين پژوهش بيشترين مدت زمان انبارداري تا 245 روز با حفظ کيفيت مطلوب ميوه ها بدست آمد.

نتايج اثر مدت زمان انباداري بر خصوصيات کيفي ميوه
 

نگهداري ميوه ها در سردخانه اختلاف معني داري را در سطح پنج درصد در مورد سفتي و چگالي ميوه ها باعث شد به نحوي که با افزايش مدت زمان انباداري، سفتي و چگالي ميوه ها کاهش يافت و کمترين سفتي ميوه پس از 245 روز انبارداري (0/94 کيلوگرم بر سانتي متر مربع) بدست آمد. اين نتيجه با گزارش سيديکوئي و بنگرنث، مطابقت داشت. همچنين مدت زمان نگهداري ميوه هاي در سردخانه باعث ايجاد تغييراتي در کيفيت آب ميوه شد به گونه اي که افزايش TSS، کاهش ميزان اسيديته قابل تيتراسيون و در نتيجه افزايش نسبت TSS/TA گرديد. گزارش هايي در تأييد اين نتايج موجود است. افزايش PH عصاره ميوه و کاهش درصد آب ميوه نيز پس از 245 روز انبارداري مشاهده شد که اين تغييرات با نتايج ديگر محققين نيز مطابقت داشت. رابطه ي معکوس بين PH و اسيديته عصاره ميوه يعني کاهش اسيديته قابل تيتراسيون و افزايش PH را مي توان به ايجاد تغييرات فيزيولوژيک در ميوه و در طول مدت انباداري نسبت داد. اين نتيجه با گزارش هاي برخي محققين در اين رابطه مطابقت داشت (2). ذکر اين نکته ضروري است که اسيديته قابل تيتراسيون و PH عصاره ميوه مستقيماً با يکديگر ارتباط ندارند، همان گونه که دومي به غلظت يون هيدروژن آزاد و ظرفيت تثبيت غلظت يون هيدروژن آب ميوه بستگي دارد (1). کاهش سفتي بافت ميوه پس از انبارداري طولاني مدت مي تواند به دليل تغييرات فيزيولوژيک در ديواره ي سلول ها و کاهش خاصيت تراوايي آنها و افزايش از دست دادن آب باشد (جدول 5).

نتيجه گيري
 

با عنايت به نقش منحصر به فرد کلسيم در بهبود کيفيت ميوه، افزايش سفتي بافت ميوه، افزايش غلظت کلسيم و جلوگيري از عوارض فيزيولوژيک ناشي از کمبود آن در ميوه و همچنين افزايش زمان انبارداري با حفظ کيفيت مطلوب ميوه ها، محلول پاشي کلرور کلسيم به عنوان يک روش مؤثر در جهت تأمين اين عنصر حياتي براي ميوه، حداقل به تعداد چهار مرتبه در طول فصل رشد با فاصله زماني چهار هفته، تقريباً از يک ماه پس از مرحله تمام گل تا دو هفته قبل از برداشت با غلظت نيم درصد توصيه مي شود. به دليل اينکه کمبود کلسيم به وسيله مصرف خاکي بهبود نمي يابد، براي تأمين کلسيم مورد نياز سلول هاي بافت ميوه و افزايش پايداري بافت در مدت انباداري مي توان از غوطه وري پس از برداشت ميوه ها در محلول کلرور کلسيم استفاده نمود. روش مؤثرتر براي بهبود وضعيت کلسيم ميوه ها و افزايش عمر انباري با حفظ کيفيت، انجام محلول پاشي کلرور کلسيم قبل از برداشت و در دوران رشد و نمو ميوه مي باشد. تأثير محلول پاشي کلسيم تا مدت 135 روز انباداري بر سفتي بافت ميوه قابل تشخيص بود هر چند پس از 245 روز نگهداري ميوه ها در سردخانه نيز افزايش جزئي ميزان سفتي در اثر محلول پاشي کلسيم مشاهده شد. از نگاه ديگر به دليل اينکه مصرف عناصر غذايي مطابق توصيه ي کودي مؤسسه تحقيقات خاک و آب به روش چالکود، افزايش ميزان سفتي بافت ميوه را توسط محلول پاشي کلرور کلسيم بهبود بخشيد، توصيه مي شود روش جايگذاري موضعي عناصر غذايي به همراه محلول پاشي کلرور کلسيم در باغ هاي سيب به کار گرفته شود.

پی نوشت ها :
 

*استاديار گروه باغباني دانشکده کشاورزي دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان، اصفهان
**استاديار گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزي دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان،اصفهان

منابع:
1. راحمي م. 1377. فيزيولوژي پس از برداشت. چاپ دوم، انتشارات دانشگاه شيراز، شيراز، ايران.
2. شهابي ع. ا. و م. ج. ملکوتي. تأثير غلظت و زمان محلول پاشي کلرور کلسيم بر سفتي بافت و خصوصيات کيفي سيب قرمز در منطقه سميرم اصفهان. ويژه نامه باغباني، مجله خاک و آب، جلد 12، شماره 8، مؤسسه تحقيقات خاک و آب، تهران، ايران.
3- طلايي ع. 1377. فيزيولوژي درختان ميوه مناطق معتدله (ترجمه). چاپ اول، انتشارات دانشگاه تهران، شماره 2394، تهران، ايران.
4- علي احيايي م. 1373. شرح روش هاي تجزيه شيميايي خاک. نشريه فني، شماره 893، مؤسسه تحقيقات خاک و آب، تهران، ايران.
5- ملکوتي م. ج. و م. ن. غيبي. 1376. تعيين حد بحراني عناصر غذايي محصولات استراتژيک و توصيه ي صحيح کودي در کشور، شوراي عالي سياست گذاري کاهش مصرف سموم و مصرف بهينه کودهاي شيميايي. نشر آموزش کشاورزي، وابسته به معاونت آموزش و تجهيز نيروي انساني، سازمان تات، وزارت کشاورزي، کرج، ايران.
پژوهش در علوم کشاورزي